کد خبر: 2283

تاریخ انتشار: 1348-10-11 - 03:30

نسخه چاپی | دسته بندی: ---
0
بازدیدها: 837

ده نامه از شيخ آقابزرگ طهراني به آيت الله شهيد سيدمحمد علي قاضي طباطبايي تبريزي | عبد الحسین طالعی

چکیده: این نوشتار از کتاب یادنامه علامه شیخ آقا بزرگ (چاپ کتابخانه ملی) گرفته شده است. اشاره اهميت مكاتبات علمي ميان دانشوران و نقش آن در بازشناسي تاريخ علم و عالمان ـ به ويژه از جهت بيان آنچه در […]

چکیده:

این نوشتار از کتاب یادنامه علامه شیخ آقا بزرگ (چاپ کتابخانه ملی) گرفته شده است.


اشاره

اهميت مكاتبات علمي ميان دانشوران و نقش آن در بازشناسي تاريخ علم و عالمان ـ به ويژه از جهت بيان آنچه در كتابها، ناگفته و نانوشته مي‌ماند ـ بر كسي پوشيده نيست. بسياري از مطالب مربوط به آثار و دانمشندان و تحولات مراكز علمي و... در مطاوي اين گونه نامه‌ها بيان شده است. سوگمندانه هنوز به اين نقش مهم توجه زيادي نشده، و بدين‌رو، بسياري از اين نامه‌ها در بوتة نسيان مي‌ماند و با گذشت زمان، از ميان مي‌رود. نخستين گام در اين راه، انتشار اين نامه‌ها است تا زمينة‌ كار پژوهشي در مورد آنها فراهم شود.

مكاتبات علمي ميان دو عالم جليل آيت الله شيخ آقابزرگ تهراني و آيت الله شهيد سيدمحمد قاضي طباطبايي، بخشي از اين نامه‌ها را تشكيل مي‌دهد. نخستين بار، استاد پژوهشگر جناب اكبر ثبوت ـ كه خود، علاوه بر تلاش‌هاي علمي، افتخار نسبت به دودمان شيخ آقابزرگ را نيز دارد ـ در مورد اين نامه‌ها و اهميت آنها به نگارندة اين سطور تذكر داد.

پس از آن به كمك حجه الاسلام رضا مختاري، با فرزند آن عالم شهيد، حجه‌الاسلام سيدمحمد تقي قاضي طباطبايي تماس گرفتم. زماني دراز نگذشت كه بسته‌اي از طريق پست از جناب ايشان به دست نگارندة سطور رسيد، حاوي ده نامه و دست نوشتة شيخ آقابزرگ تهراني و نامه‌اي سرشار از لطف و محبت در توضيح آن، كه در نامه مرقوم فرموده بودند:

«چنانچه فرموده بوديد، تعدادي نامه و دو سه قلم اجازه نامه و شرح و ترجمه با خط مرحوم شيخ آقابزرگ تهراني رضوان الله تعالي عليه كه از لابلاي كتب و كاغذ پاره‌هاي مرحوم والد شهيد پيدا كرده بودم، به محضر عالي ارسال نمودم و غير از اينها نوشته يا چيز ديگري پيدا نكردم»

بدين ترتيب، بخشي از اسناد مهمي كه در تبيين تاريخ فرهنگ و پژوهش در سدة گذشته نقشي اساسي دارد، براي نخستين بار منتشر مي‌شود. متن هشت سند از ده سند بازنويسي شده و در ادامه مي‌آيد. در اينجا توضيحي كوتاه پيرامون اين اسناد بيان مي‌شود.

سند شماره 1ـ اجازه روايتي مرحوم شيخ آقابزرگ تهراني به آيه الله قاضي است كه در پايان كتاب المشيخه چاپ نجف 1356 قمري نگاشته‌اند.

توضيح اين كه مرحوم شيخ، پس از چاپ آن كتاب، اجازات مختصر خود را در پايان آن كتاب مي‌نوشتند.

سند شماره 2ـ توضيحي است در بارة يكي از اجازات روايتي شيخ بهايي كه نسخه آن را، آيت الله قاضي از مرحوم شيخ خواسته بود. شيخ ـ كه در آن زمان، نخستين سالهاي اقامت در نجف را مي‌گذراند ـ با پيگيري از سامرا آن را تهيه كرده و به تبريز مي‌فرستد كه در سند شماره 3 آمده است.

در سند شماره 4، مرحوم شيخ، شدت شعف خود را از دستيابي به يك تاريخ كه آيت الله قاضي كشف كرده بودند، ابراز مي‌كنند و سپاس خود را بيان مي‌دارند.

سند شمارة 5 نيز گوياي بخشي از اين همكاري علمي ميان تبريز و نجف است. در سند شماره 6، مرحوم شيخ، از كتاب «جنة الماوي» تقدير مي‌كند.

اين كتاب را آيت الله قاضي طباطبايي از ميان نوشته‌هاي استاد خود ‍ـ كه همدرس و همدورة شيخ آقابزرگ بوده ـ يعني مرحوم آيت الله شيخ محمدحسين كاشف الغطاء برگزيده و با تعليقات و مقدمه مفصل انتشار داده است.

همچنين از نداشتن امكانات براي چاپ كتاب طبقات اعلام الشيعه خبر مي‌دهد و تو خود حديث مفصل بخوان... سند شمارة 7، اعلام وصول كتاب «صحائف» است كه از تبريز براي مرحوم شيخ ارسال شده، و نيز نوعي اعلام از قرب زمان ارتحال است. اين نامه را شيخ، حدود يك سال پيش از رحلت خود نوشته‌اند.

سند شماره 8 كه تاريخ ندارد، اعلام وصول يكي از كتب انساب است كه با تعليقات آيت الله قاضي منتشر شده و نيز توضيحاتي در مورد سيدمحمد حسن طالقاني ـ از شاگردان شيخ آقابزرگ كه بسيار با ايشان محشور و همدم بود ـ دربر دارد. در خلال اين توضيحات، گوشه‌اي از دشواري‌هايي كه اهل علم با آن روبرو هستند، ترسيم شده است.

سند شماره 9، شرح حال مرحوم شيخ محمد علي كاظمي خراساني است به نقل از كتاب طبقات اعلام الشيعه، كه تا آن زمان چاپ نشده بود و ظاهراً اين بخش مورد نياز آيت الله قاضي بوده كه شيخ آقابزرگ، خود به بازنويسي آن پرداخته و به تبريز فرستاده‌اند. حكايت «بي مساعدي» اهل علم در اين ديار، غمنامه‌اي است شگفت... و آثار مكتوب ماندگار كه ققنوس‌وار،‌از ميان اين آتش و خاكستر، سر بر مي‌آورند، بسي ديدني...

سند شمارة 10 نيز يك برگ از نوشته‌هاي شيخ آقا بزرگ تهراني است كه توضيحاتي در مورد برخي از كتابها دربر دارد.

سخن را در اين مقدمه، با عرض سپاس مجدد از جناب حجه الاسلام سيدمحمدتقي قاضي طباطبايي ـ كه با تلاش و حسن نيت خود، امكان بهره‌گيري عموم از اين اسناد را براي همگان فراهم آوردند به پايان مي‌برم. و از خداي منان خواهانم كه روح بلند آن دو عالم فقيد را با موالي معصوم خود محشور دارد و توفيق سلوك راهشان را به ما عنايت فرمايد. انه قريب مجيب.

عبدالحسين طالعي

17 شهريور 1387

 

 

سند شماره 1 (اجازه روايت حديث كه ذيل رسالة‌المشيخه چاپ 1356 هجري قمري نوشته‌اند)

بسم الله الرحمن الرحيم

الحمد لوليه، و الصلاة علي نبيه و آل نبيه، و بعد فقد أجزت السيد الأيد مولانا السيد محمد علي بن سيدنا السيد محمدباقر بن محمدعلي القاضي الطباطبايي التبريزي دامت بركاتهما أن يروي عني عن مشايخي المسطورين في هذه المشيخة و غيرهم بجميع طرقهم المقررة في سائر الإحازات بشرط رعاية الإحتياط في سائر الحالات، و أن لا ينساني من الدعاء في الحياة و بعد الوفاة. حررها الجاني آقابزرگ الطهراني ـ 5 رجب سنه 57]13[.
 
سند شماره 2 (نامه)
14 شهر صيام سنه 57 ]13[

بسم الله الرحمن الرحيم

به شرف عرض مي‌رساند. بحمدالله تعالي نعمت صحت برقرار است و به وظايف دعاگويي اشتغال حاصل. تلواً آن كه خط شريف مورخة 28 شهر شعبان مصحوب چند صفحه اسماء كتب عز وصول يافت. بسيار ممنون و متشكرم. صورت اجازه‌اي كه خواسته بوديد، از سامراء فرستادند. لفاً ارسال است. راجع به بعض مذاكرات شما چند كلمه نوشته شده، جواب آنها را هر گاه با بعض اسماء كتب ديگر مرقوم داريد، مزيد امتنان است. حضور محترم سركار آقاي والد و سركار عم مكرم آقاي حاج ميرزا كاظم آقا سلام مخصوص ابلاغ داريد. زياده جسارت است. و السلام عليكم و رحمة ]الله[ و بركاته. من الجاني آقابزرگ الطهراني
 
سند شماره 3

(صورت اجازة شيخ بهايي به سيد كمال الدين شاهمير حسيني در سال 1008)

صورة اجازة الشيخ البهايي لتلميذه السيد الفاضل الأجل كمال الدين شاهمير الحسيني سنه ثمان و ألف (1008)، وجدناها بخطه علي ظهر اربعينه، و كانت النسخة منقولة عن نسخة الاصل مقروة عليه من اولها الي آخرها. و تاريخ كتابة النسخه سنه 997، و عليها تعليقات استفادها المجاز حين قرائته عليه، لم تكن في سائر النسخ. وجدتها في سامراء في كتب شيخنا الأعظم الاميرزا محمدتقي الحائري الشيرازي ادام الله تعالي ايام افاداته:

 

بسم الله الرحمن الرحيم

قرأ و سمع لدي السيد الاجل الفاضل الأمجد الورع الأوحد التقي الزكي الذكي، زبدة السادات العظام و خلاصه الأتقياء الأعلام امير كمال الدين شاهمير الحسيني ادام الله تعالي ايام سيادته و معاليه جميع هذا الكتاب من فواتحه الي خواتمه. و قد أجزت له ان يروي عني كافة ما تضمنه من الأحاديث بأسانيدي الواصلة الي اصحاب العصمة سلام الله عليهم اجمعين. و التمس منه عدم المحو عن صفحة خاطره الشريف في محل الإنابة و مظان الأجابه لكی ما تهبت نسمات القبول، فيحصل إدراك المأمول.

حرره مؤلف الكتاب أقل العباد محمد المشتهر ببهاء الدين العاملي، عفي الله عنه في شهر صفر، خاتمه الله سبحانه بالخير و البركه و الظفر، سنه الف و ثمان، و الحمد لله اولاً و آخراً و ظاهراً و باطناً.
 


سند شماره 4

به تاريخ 29 رجب سنه 59]13[

بسم الله الرحمن الرحيم

به عرض مي‌رساند. بحمد الله تعالي نعمت صحت برقرار، و ]به[ وظائف دعاگويي اشتغال دارم. تلواً آن كه خط شريف مورخة 13 شهر جاري، در اين هواي گرم، مثل نسيم سحر، روح‌افزا شد. غايت تشكر از اين مرحمت دارم و نمي‌دانم به چه زبان اداء شكر كنم. از باب كشف واقع تاريخ ملامؤمن جزايري، خدا مي‌داند چه قدر مشعوف شدم. بالجمله با آن كه دماغ سوخته و از جهاتي تشويش هست، لكن براي اظهار تشكر چند كلمه... مصدع شدم. اميد آن كه همواره اين گونه افاضات بفرماييد. و السلام عليكم و رحمه و الله و بركاته. من الجاني آقابزرگ الطهراني.
 
سند شماره 5

به تاريخ دوشنبه چهارم صفر الخير سنه 68]13[

بسم الله الرحمن الرحيم

به عرض مي‌رساند. آن كه بحمد الله تعالي نعمت صحت برقرار است و به وظائف دعاگويي مشغولم. بسيار معذرت مي‌خواهم كه خط اول سركار كه رسيد، مطالعة فهرست‌ها كه مرقوم بود، مجال نداد كه در آخر خط، مساله ترجمة مرحوم را ببينم، ياد گرديده باشم، به كلي فراموش شده بود. خط دوم كه رسيد، نسخه از ترجمه را نقل كردم. شما مختاريد هر قسم صلاح بدانيد، بنويسيد و صفحة ديگر را... آدرس در پاكتي گذاشته يا به توسط پست يا زوار به طهران برسانيد.

و السلام عليكم و علي آية الله البروجردي و السيد شهاب الدين و غيرهما من اركان الدين و الاسلام، و رحمة الله و بركاته من الاحقر آقابزرگ الطهراني.
 
سند شمارة 6

تبريز، مقصوديه، كوچه حاج عبدالغفار.

به تاريخ چهارشنبه نوزدهم شهر شوال المكرم سنه 80]13[.

بسم الله الرحمن الرحيم

حضور محترم حضرت مستطاب سيد العلماء الاعلام ملاذ الانام سركار شريعمتدار حجه الاسلام آقاي حاج ميرزا محمدعلي قاضي دام ظله. به شرف عرض مي‌رساند. بحمدالله تعالي حشاشة روحي كه صرف در دعاگويي شود، باقي و به وظائف اشتغال دارم. لكن از اول ماه رجب تا به حال، از منزل نمي‌توانم بيرون بروم به جهت عوارضي كه بعض آنها رفع شده و فقط تنگي نفس باقي و او مانع از حركت مي‌باشد. لذا جليس بيت، مانوس به كتب ـ كه بهترين انيس است ـ مي‌باشم. خصوصاً بيشتر كتاب مستطاب جنة المأوي اهدائي حضرت عالي را مطالعه نمودم. في الحقيقه بسيار خدمتي بزرگي به مرحوم آية الله كاشف الغطاء فرموده و اثر بسيار نفيسي را از ايشان منتشر نموده‌ايد. بسيار حيف بود كه اين مضامين مبتكرة ايشان در زاوية خمول بماند. جزاكم الله خيراً. چون حال بيش از اين اجازه نمي‌دهد، اكتفا كردم. و اما طبقات، مدتي است تعطيل شده از جهت بي‌مساعدي. و السلام عليكم و رحمة الله. من الفاني آقابزرگ الطهراني.

]در حاشيه به خط علي نقي منزوي: با عرض سلام و اظهار مراتب ارادت ـ ع. منزوي[.
 
 
سند شمارة 7

في 27 ربيع الثاني 1388

بسم الله الرحمن الرحيم

 

حضور محترم حضرت مستطاب سيد العلماء الاعلام مقتدي الانام شريعمتدار سركار آقاي حاج ميرزا محمدعلي قاضي دامت بركاتهم. به عرض عالي مي‌رساند. آن كه بحمدالله تعالي حال تحرير وظيفه به دعاگويي مشغولم و كسالت‌هاي روحي و جسمي و ضعف قوا و تنگي نفس همه برقرار است. مدتهايي قبل دستخط شريف عالي با پنج نسخه از كتاب نفيس صحائف زيارت شد. لكن عوارض مذكوره مانع بود. چند روزي است كه كمينه مي‌توانم بيايم از تجديدنظر به رقيمة شريفه قصور خود را در اين مدت تدارك كرده و اميد عفو دارم. زياده بر اين مصدع نمي‌شوم. و السلام عليكم. من الفاني آقابزرگ الطهراني.

نسخ را به بعض اهل حال تقديم كردم. البته روح آن مرحوم از اين خدمت شاد خواهد ]شد[. در همين چند شب قبل در عالم رويا مرا سرافراز نموده، به منزل تشريف آورده، گمان مي‌كنم مرا به نزديك خود مي‌طلبد. و السلام
 


سند شماره 8

تبريز ـ مقصوديه

ششم شهر صيام

بسم الله الرحمن الرحيم

حضور محترم حضرت مستطاب سيد العلماء الاعلام حجه الاسلام سركار آقاي آقاسيدمحمد علي القاضي الطباطبايي دامت ايام افاضاته العاليه.

به شرف عرض مقدس عالي مي‌رساند. بحمدالله تعالي نعمت صحت برقرار است و به وظائف دعاگويي اشتغال دارم. مدتي است كه عارضة تنگي نفس سبب مزيد ضعف شده، لذا از بيشتر امورات مهمة شرعي و عرفي محروم مي‌باشم. دعا بفرماييد كه عاقبت به خير باشد.

چندي قبل تحفة ثمينه و كتاب شريف هدية آل عبا صلوات الله عليهم توسط پست سفارشي زيارت شد. بيشتر آن را مطالعه كردم و از آنها استفاده‌ها كردم و تعب و زحمت ايشان را در نظم و ترتيب اين سفر مبارك تقدير مي‌كنم. جزاه الله خير الجزاء.

و الحق تنبهات سركار در تعليقات مرقومه بر آن، زينت‌افزاي آن شده. اي كاش اين تعليقات شريفه در ذيل هر صفحه طبع شده بود كه نفعش عام مي‌شود. اميد آن كه انشاءالله در طبع ثاني مع زيادات طبع شود.

در خط شريف راجع به آقا سيد محمدحسن طالقاني پرسش حال نموده بوديد. اجمالاً ايشان دو سه ماه است گرفتار ناخوشي‌هاي والده و همشيره‌هاشان مي‌باشند، بالخصوص اخوي‌شان كه دكترها تشخيص مرض سل كرده‌اند و قرب دو ماه است كه او را در مستشفاي امراض صدريه بغداد برده‌اند. و اين بيچاره در اين مدت، يك پا در نجف و يك پا در مستشفاي بغداد بايد سركشي به اينها كند، با چه زحمت و چه مصارف و چه ابتلائات به ديون، و چه عفت نفس و چه بي‌رحمي اهل اين زمان.

دعا بفرماييد خداوند خودش اصلاح امور او و ساير دوستان بفرمايد. و اما نسخة ديوان سيد موسي ]طالقاني[ را انشاءالله بعد از مراجعتش از بغداد ارسال خواهد نمود. مدتها است كه به من نگفته بود مي‌خواهم از براي آقاي قاضي يك نسخه بفرستم. من گمان كردم فرستاده است. معلوم مي‌شود اين عوارض و پيش‌آمد اين ابتلائات، حواسش را مختل كرده و فراموشش شده، انشاءالله تدارك خواهد شد.

هر گاه از اين ورقة مشجرة طويل كه در آخر نسخه گذاشته شده، يك نسخه زياد مانده باشد، فقط همان ورقه را براي من بفرستيد كه آن را ملحق كنم به بعض مشجرات ديگر كه پيش من موجود است تا مورد استفاده شود، و از اوراق باطلة بعد از طبع محسوب نشود.

انشاءالله در اين ايام و ليالي متبركه فراموش نفرماييد اصلاح تمام امور به احسن خاتمه. و السلام عليكم و رحمة الله و بركاته، من الفاني آقابزرگ الطهراني.

 

منبع:کتابشناسی شیعه

تگ های مطلب:
ارسال دیدگاه

  • bowtiesmilelaughingblushsmileyrelaxedsmirk
    heart_eyeskissing_heartkissing_closed_eyesflushedrelievedsatisfiedgrin
    winkstuck_out_tongue_winking_eyestuck_out_tongue_closed_eyesgrinningkissingstuck_out_tonguesleeping
    worriedfrowninganguishedopen_mouthgrimacingconfusedhushed
    expressionlessunamusedsweat_smilesweatdisappointed_relievedwearypensive
    disappointedconfoundedfearfulcold_sweatperseverecrysob
    joyastonishedscreamtired_faceangryragetriumph
    sleepyyummasksunglassesdizzy_faceimpsmiling_imp
    neutral_faceno_mouthinnocent

عکس خوانده نمی شود